شصت سال صبوری و شکوری: خاطرات دکتر ابراهیم یزدی - جلد 3
نویسنده:
ابراهیم یزدی
امتیاز دهید
جلد سوم خاطرات دکتر ابراهیم یزدی با عنوان فرعی 118 روز با امام در پاریس که مختص خاطرات وی از دوران اقامت ایت الله خمینی در پاریس است.
ابراهیم یزدی، فعال سیاسی ایرانی و دبیرکل نهضت آزادی ایران است. ابراهیم یزدی در دوران اقامت سید روحالله خمینی در نوفللوشاتو، فرانسه از مشاوران او بود. او پس از پیروزی انقلاب ۱۳۵۷ ایران، به همراه روحالله خمینی به ایران بازگشت.
نوشتن و انتشارات خاطرات و تجربیات فعالان عرصههای سیاسی و اجتماعی، دینی بخشی از انتقال تجربهها و دستاوردهای به نسل جدید ادامه دهنده این رسالت محسوب میشود. حرکتهای اجتماعی – سیاسی پدیدههای بهم پیوسته و مرتبط میباشند. به اعتقاد نویسنده حفظ ویژگی و استمرار آنها، پیوستگی و ارتباط ذهنی – عینی میان تجربهها و رفتار گذشتگان و پیوند آنها با مبارزات کنونی ضروری است. گسل و انقطاع و بریدگی در سیر مبارزات ملی در انتقال تجربههای، حرکت نسلهای جدید را بطور دائم با ناپختگی و شروع از صفر روبرو میسازد. نمیتوان پذیرفت که هربار نسل جدید حرکت را از جایی شروع کند که گویی خود باید همه چیز را از نو تجربه کند و بیاموزد، نه آنکه کار نسلهای گذشته را ادامه دهد. در میدان نبرد برای تحقق حاکمیت، حقوق و آزادیهای اساسی ملت نسل ما و نسلهای قبل از ما پرچم بدست دویدهاند و اکنون که نسل ما در حال خروج از صحنه است نسل جدید و جوان باید پرچم را بگیرد. آنچه در این خاطرات در بیان رویدادها آمده است لزوما ارائه تصویر کامل و بیان تمام ابعاد آن رویدادها نیست، بلکه آن بعدی است که نویسنده در آن رویدادها حضور و مشارکت داشته یا ناظر بوده است. ارائه تصویر کامل در رویدادها و فهم و تحلیل جامع آنها وظیفه مورخ است که با بررسی تمام خاطرات آن را انجام میدهد.
بیشتر
ابراهیم یزدی، فعال سیاسی ایرانی و دبیرکل نهضت آزادی ایران است. ابراهیم یزدی در دوران اقامت سید روحالله خمینی در نوفللوشاتو، فرانسه از مشاوران او بود. او پس از پیروزی انقلاب ۱۳۵۷ ایران، به همراه روحالله خمینی به ایران بازگشت.
نوشتن و انتشارات خاطرات و تجربیات فعالان عرصههای سیاسی و اجتماعی، دینی بخشی از انتقال تجربهها و دستاوردهای به نسل جدید ادامه دهنده این رسالت محسوب میشود. حرکتهای اجتماعی – سیاسی پدیدههای بهم پیوسته و مرتبط میباشند. به اعتقاد نویسنده حفظ ویژگی و استمرار آنها، پیوستگی و ارتباط ذهنی – عینی میان تجربهها و رفتار گذشتگان و پیوند آنها با مبارزات کنونی ضروری است. گسل و انقطاع و بریدگی در سیر مبارزات ملی در انتقال تجربههای، حرکت نسلهای جدید را بطور دائم با ناپختگی و شروع از صفر روبرو میسازد. نمیتوان پذیرفت که هربار نسل جدید حرکت را از جایی شروع کند که گویی خود باید همه چیز را از نو تجربه کند و بیاموزد، نه آنکه کار نسلهای گذشته را ادامه دهد. در میدان نبرد برای تحقق حاکمیت، حقوق و آزادیهای اساسی ملت نسل ما و نسلهای قبل از ما پرچم بدست دویدهاند و اکنون که نسل ما در حال خروج از صحنه است نسل جدید و جوان باید پرچم را بگیرد. آنچه در این خاطرات در بیان رویدادها آمده است لزوما ارائه تصویر کامل و بیان تمام ابعاد آن رویدادها نیست، بلکه آن بعدی است که نویسنده در آن رویدادها حضور و مشارکت داشته یا ناظر بوده است. ارائه تصویر کامل در رویدادها و فهم و تحلیل جامع آنها وظیفه مورخ است که با بررسی تمام خاطرات آن را انجام میدهد.
آپلود شده توسط:
y-alef
1392/11/25
دیدگاههای کتاب الکترونیکی شصت سال صبوری و شکوری: خاطرات دکتر ابراهیم یزدی - جلد 3
بله روشنفکران می دانستند با چه کسی طرف هستند این هشدار رو حتی مرحوم طالقانی هم با بازرگان داد که اینها اهل صفا و وفا نیستند اما عملن گزینه ی دیگری موجود نبود. بدیل انقلابی با رهبری خمینی به احتمال زیاد کودتای ارتش و روی کار امدن سه باره ی شاه بود. مهم ترین دلیل اتحاد روشنفکران با روحانیون این بودکه روحانیون پایگاه های سنتی و ریشه داری در سرتاسر کشور داشتند به نام مسجد و ارتباطی قوی و پیوسته با مردم داشتند، در واقع روشنفکران برای اتصال به مردم به ناچار دست همکاری به روحانیون دادند چرا که توانایی برقراری ارتباطی مستمر، قوی و دوطرفه با مردم نداشتند.
گفتم که از همین جهت به شخص دکتر یزدی انتقادی جدی دارم که علیرغم اطلاع از عقاید افراطی اقای خمینی، او رو توصیه به عدم اظهار نظر می کردند تا به وجهه رهبری ایشون خدشه ای وارد نشه و انشقاق در جبهه ی مبارزان ضد رژیم ایجاد نکنه. و نتیجه ی این پاک کردن صورت مسئله به جای حل اون رو هم البته دیدند.
تحلیل انقلاب با شرایط امروز ما رو دچار انحراف شدیدی در نتیجه گیری می کنه! بگذریم از اینکه ما عادت داریم همیشه تقصیرات رو بندازیم گردن دیگران و خودمون رو مفعول و منفعل فرض کنیم. من هم موافق هستم که مردم و روشنفکران اشتباه کردند اما نوع و جنس اشتباهشون فرق می کرد. تبعیت از رهبری آقای خمینی توسط روشنفکران امری اجتناب ناپذیر بوده و در واقع روشنفکران در تنها مسیر موجود حرکت کردند چرا که بدیل دیگری موجود نبود.
اقای یزدی در گفتگویی که با مجله مهرنامه داشته با اشاره به این موضوع گفته که مهندس بازرگان می تونسته نقش رهبر سیاسی جنبش رو به عهده بگیره و اقای خمینی هم صرفا تبدیل به رهبر مذهبی جنبش می شده. که متاسفانه مهندس بازرگان که عاری از هرگونه جاه طلبی و فردگرایی مثبت برای ایفای این نقش بوده، نپذیرفته و به جای اون بر رهبری گروهی تاکید کرده که صد البته به جایی نرسید.
من خودم شخصن انتقاداتی به دکتر یزدی و عملکردشون در همراهی بی چون و چرا با اقای خمینی دارم اما اینکه به خاطر بازجویی از سران ارتشی که دستور قتل عام مردم رو داده بودند، به ایشون حمله بشه، خیلی غریبه!
حمله به دکتر یزدی هم عمدتن توسط سلطنت طلبان و دنباله روهای رضا پهلوی مدیریت میشه! بهتره که با مطالعه ی درست و با سعه ی صدر تاریخ معاصر ایران از این اشتباهات دوری کنیم!
دکتر یزدی و همفکرانش با ایستادگی بر آرمان ها و ارزش ها و پرهیز از سوار شدن بر موج جهل عمومی در دهه ی پر اختناق 60 نمونه ی عمل سیاسی میهن پرستانه رو به ما یاد دادند
جلد دوم کتاب کجاست ؟ چرا آپلود نشده ؟